هو اوپونو پونو؛ محدودیت صفر
روش پنهان بومیان هاوایی در دستیابی به ثروت، سلامتی، آرامش و بسیاری امور دیگر
محدودیت صفر درباره بازگشت به حالت صفر، یعنی جایی که هیچ چیز وجود ندارد ولی همه چیز امکان پذیر است، می باشد. در حالت صفر هیچ فکر، کلمه، آرزو، خاطره، برنامه، باور یا چیز دیگری نیست، فقط هیچ. اگر خود اولین تان باشید (در وضعیت صفر قرار بگیرید) کسی نمیتواند چیز عالی، کامل، تمام عیار و درستی را از شما منع کند. اگر خود اولین تان باشید به طور خودکار کمال را در افکار، کلمات، رفتار و اعمال الوهیت تجربه خواهید نمود. ولی اگر به افکار مسموم تان اولویت بدهید آنگاه عیب و نقص را به طور خودکار در قالب بیماری، سردرگمی، نفرت، افسردگی، پیش داوری و فقر تجربه خواهید کرد. دکتر ایهالیاکالا هولن
ما انسانها از مقاومت همیشگی، پیوسته و لحظه به لحظه در برابر زندگی بی خبریم. این مقاومت همواره و پیوسته ما را از شناخت خود و همین طور از آزادی، شهود و بالاتر از همه از خدا دور نگه میدارد. به طور خلاصه ما مردمان دور نگه داشته شده ای هستیم که بی هدف در صحرای ذهن خود می گردیم. نمیتوانیم به گفتهی عیسی مسیح که میگوید: مقاومت نکن؛ اهمیتی بدهیم. از گفته دیگرش یعنی آرامش از من آغاز میشود نیز نا آگاهیم. مقاومت همواره ما را در حالتی از اضطراب و فقر معنوی، ذهنی، جسمی، مالی و مادی نگه میدارد. ولی بر خلاف شکسپیر ما نمیدانیم که پیوسته در حال مقاومت در مقابل جریان هستیم. به ازای هر ذره اطلاعاتی که خودآگاهانه تجربه میکنیم حداقل یک میلیون ذره اطلاعات ناخودآگاهانه وجود دارند؛ و آن یک ذره هم برای رستگاری ما بیفایده است.
هو اوپونو پونوی امروزی فرایندی از توبه، بخشایش و تحول است و در آن از عشق الهی درخواست میشود که انرژیهای سمی را با وجود خودش خنثی کند. عشق این کار را با جریان یافتن در ذهن انجام میدهد و آغاز آن از ذهن روحانی یا همان خود برتر است. سپس این جریان بهسوی ذهن منطقی و خودآگاه ادامه پیدا میکند و آن را نیز از انرژیهای تفکر رها میسازد. نهایتاً به ذهن احساسی یا همان ناخودآگاه میرسد، افکار را از احساسات سمی پاک و آنها را از خودش آکنده مینماید. دکتر ایهالیاکالا هولن
شناخت خود از طریق هو اوپونو پونو نوعی فرایند حل مساله به کمک توبه، بخشایش و تحول است و هر کسی میتواند آن را روی خودش به کار گیرد. در این فرایند از خدا درخواست میشود که خاطرات غلطی را که در ناخودآگاه وجود دارند به صفر یا هیچ تبدیل نماید. لذا مسئولیت انجام کار با خودتان است. خاطرات غلطی که در ناخودآگاه وجود دارند مشکلات شما، اعم از اضافهوزن یا فرزند یا هر چیز دیگری را بازپخش مینمایند. ذهن خودآگاه یا عقل هم هیچ سرنخی از موضوع ندارد و اصلاً نمیداند که چه خبر است. در نتیجه هو اوپونو پونو به سراغ خداوند میرود و همان است که میداند که چه خاطراتی در ناخودآگاه بازپخش میشوند و باید به صفر تبدیل گردند.
توقعات و قصدها هیچ اثری بر الوهیت یا خداوند ندارند. الوهیت هر کاری را در هر زمان که بخواهد و به شیوهی خودش انجام میدهد. شما نمیتوانید تصمیم بگیرید که نتایج بیرونی چه باشند. تکرار میکنم که شما انتخاب میکنید ولی تصمیم نمیگیرید.
هدف از زندگی بازگشت لحظه به لحظه بهسوی عشق است. برای رسیدن به این هدف فرد باید بپذیرد که به طور 100 درصد مسئول وضعیت کنونی زندگی خود میباشد. باید به این نتیجه برسد که افکار او هستند که در هر لحظه زندگی او را به این شکلی که هست میسازند. مشکل نه از افراد، مکانها یا موقعیتها، بلکه از فکر آنها ناشی میگردد.
من مخلوق «من هستم» میباشم پس همچون هر کسی و هر چیزی کاملم. آنچه کامل نیست خاطراتی است که واکنش میکنند و خود را بهصورت داوری، نفرت، خشم، آزردگی و مزخرفات دیگری که در روح وجود دارند و فقط خدا از آنها خبر دارد نشان میدهند. اغلب مردم اصلاً نمیدانند که مسئولیت به چه معنی است. دائماً در حال سرزنش دیگران هستند. وقتی بزرگتر و آگاهتر میشوند میفهمند که مسئول گفتار و رفتار خود هستند. ولی پسازآن و بعد از کسب آگاهی بیشتر تازه میبینید که مسئول گفتار و رفتار همگان هستند چون آنها در تجربهی زندگیشان اتفاق افتاده اند. اگر شما واقعیت زندگی خود را میسازید پس تمامی آنچه را که میبینید و از جمله آن بخشهایی را که از آنها خوشتان نمیآید خودتان ساخته اید.
بدیهی است که اگر از همهی اموری که در حال وقوعاند آگاه نباشید نمیتوانید آنها را کنترل نمایید. این فقط هوای نفس است که باعث میشود فکر کنید که میتوانید دنیا را به میل خود بسازید. ازآنجاییکه نفس قادر نیست بخش عمدهای از وقایع کنونی دنیا را ببیند اگر به آن اجازه دهید که برایتان تصمیم بگیرد کار عاقلانهای نکردهاید. میتوانید انتخاب و نه کنترل نمایید. میتوانید ذهن خودآگاهتان را برای گزینش تجربیاتی که ترجیح میدهید بهکارگیرید ولی بعد باید از اینکه آیا، چگونه و چه وقت آنها به وقوع میپیوندند دستبردارید. کلید موفقیت تسلیم شدن است.
چگونه خودتان یا هر کس دیگری را شفا دهید و سلامت، ثروت و شادکامی را کشف نمایید
در اینجا دو شیوهی اثباتشدهی هو اوپونو پونو برای شفای خودتان یا هر کس دیگر ارائه میگردد. به یاد داشته باشید که هر چه که در دیگران میبینید در خود شما هم هست و لذا تمامی شفابخشیها درواقع شفای خودتان میباشد. هیچ کس دیگری به جز شما وظیفهی انجام این فرایند را ندارد. تمامی دنیا هم در اختیار شما است.
در ابتدا دعایی از مورنا ذکر میشود که باعث شفای صدها یا هزارها تن گردیده است. دعایی ساده و درعین حال قدرتمندی است:
ای خالق الهی، اگر من یا خانوادهام، بستگانم یا نیاکانم از ابتدای خلقت تاکنون تو، یا آفریدگانت را با افکار، کلمات، کردار و اعمال خود رنجاندهایم طلب بخشش میکنیم … بگذار با این کار همهی خاطرات منفی، موانع، انرژیها و ارتعاشات؛ پاک، خالص، رها و بریده شوند و این انرژیهای ناخواسته به نور خالص مبدل گردند و اینطور خواهد شد.
شیوهی موردعلاقهی دکتر هولن این است که پس از دعای مزبور بگویید «متاسفم» و «لطفاً مرا ببخش». این را به این قصد میگویید که قبول دارید چیزی بدون اینکه بدانید آن چیز چیست وارد سامانهی جسم یا ذهن شما گردیده است. اصلاً نمیدانید که ورود آن چگونه بوده است. نیازی هم نیست که بدانید. اگر اضافهوزن دارید صرفاً بدین معنی است که برنامهای را که شمارا اینگونه ساخته است گرفتهاید. با ذکر «متاسفم» به الوهیت میگویید که از عمق وجودتان به خاطر هرچه که باعث این امر شده است طلب بخشش میکنید. دقت داشته باشید که از الوهیت نمیخواهید که شمارا ببخشد بلکه از او میخواهید که شمارا یاری دهد تا خودتان را ببخشید. پسازآن، «متشکرم» و «دوستت دارم» را ذکر میکنید. وقتی میگویید «متشکرم» قدردانی خود را ابراز داشتهاید و ایمان خود را به اینکه مساله به بهترین نحو برای همگان حل میشود نشان دادهاید. ذکر «دوستت دارم» انرژی گیر افتاده در درون شما را متحول و جاری میسازد و شما را مجدداً به الوهیت پیوند میدهد. ازآنجاییکه وضعیت صفر همان عشق ناب است و هیچ محدودیتی ندارد شما با بیان عشق خود شروع به حرکت بهسوی آن وضعیت نمودهاید.
آنچه بعدازآن اتفاق میافتد بستگی به الوهیت دارد. شاید به شما الهام شود که کار خاصی را انجام دهید. آن کار را، هر چه که هست، بکنید. اگر راجع به آن عمل مطمئن نیستید همان روش شفابخشی را بر روی این سردرگمی خود بهکارگیرید. هرگاه به قطعیت رسیدید میدانید که چهکار باید بکنید. این شیوهی ساده شدهی هو اوپونو پونوی امروزی برای شفابخشی است.
برای اینکه کار خاطرات یکبار و برای همیشه پایان یابد، باید آنها را یکبار و برای همیشه تا حد نابودی پاکسازی کرد.
ذهن خودآگاه یک انتخاب دارد: میتواند پاکسازی دائمی را آغاز نماید یا اینکه به خاطرات اجازه دهد که مشکلات را دائماً بازپخش کنند.
منبع: کتاب هواوپونو پونو؛ نویسنده: جو ویتالی؛ مترجم: فرهاد فروغمند
مطلب بالا و کتابهای دیگری که در مورد هو اوپونو پونو خواندم مرا به این فکر انداخت: خواندن فاتحه برای رفتگان به نوعی تاثیر مثبت روی زندگی خودمان دارد. چون وقتی خدا آنها را ببخشد و بیامرزد نتایج اعمال گذشتگان روی زندگی ما سایه نمی اندازد و به جای آن در پرتوی عشق الهی قرار می گیریم. پس از این به بعد هر روز یک فاتحه را نثار روح همه مردگان کنیم تا خاطره های گذشته که به شکل شرایط نامساعد در جهان می بینیم به رحمت خداوند پاک شوند و عشق الهی جایگزین همه آنها شود. با هو اوپونو پونو می توانیم بازپخش خاطرات را متوقف کنیم.